ب) مصادیق و مفهومشناسی اعتدالگرایی در بیانات رهبر معظم انقلاب
رهبر فرزانهی انقلاب اسلامی نیز اعتدال را هممعنای عدالت دانسته و در تاریخ 20 آبان83 در دیدار با اعضای هیئت دولت آقای خاتمی در این خصوص میفرمایند: «عدل یعنی هر چیزی در جای خود قرار گرفتن. معنای لغوی عدل هم یعنی میانه. اعتدال هم که میگویند از این واژه است؛ یعنی در جای خود، بدون افراط و بدون تفریط؛ بدون چپروی و بدون راستروی. این هم که میگویند عدل یعنی قرار دادن هر چیزی در جای خود، به خاطر همین است؛ یعنی وقتی هر چیز در جای خود قرار گرفت، همان تعادلی که در نظام طبیعت بر مبنای عدل و حق آفریده شده، به وجود میآید. در رفتار انسان، عدل لازم است. برای حکمران، عدل لازم است. در موضعگیری، عدل لازم است. در اظهار محبت و نفرت، عدل لازم است.»5
میتوان یکی از بهترین تفاسیر و تبیینها از معنای اعتدال و میانهروی را در تشریح فرازی از نامهی 53 امیرالمؤمنین (علیه السلام) خطاب به مالک اشتر از زبان مقام معظم رهبری بیان کرد. ایشان در توضیح فرمان علی (علیه السلام) مبنی بر اولویت قرار دادن اوسط حق در کارها میفرمایند: «حضرت مىفرماید: محبوبترین کارى که مىخواهى انتخاب کنى، اولاً اوسطها فی الحق، یعنى وسطتر باشد. وسط، یعنى میانهى افراط و تفریط؛ نه در آن افراط وجود داشته باشد، نه تفریط. حق هم درست همین است؛ هیچ گاه نه در جهت افراط است، نه در جهت تفریط. اوسطها فی الحق، یعنى به طور کامل در آن رعایتِ حق بشود؛ یعنى دقیقاً در حد وسط بین افراط و تفریط باشد. ثانیاً، و اعمها فی العدل باشد؛ عدالتى که از آن ناشى مىشود، سطح وسیعترى از مردم را فرابگیرد.»6
این تعبیر از حد وسط در ادای حق، دقیقترین تعریفی است که از معنای حد وسط و میانهروی مد نظر امیرمؤمنان (علیه السلام) ارائه شده است. با همین مبنای فکری، معظمله اسلام را دین انسانیت و اعتدال و خردورزى و تسلیم در برابر حق متعال میدانند.7
و محیط اسلامی را محیط اعتدال و بروز عواطف انسانی برمیشمرند: «محیط اسلامى، محیط رحمت، اعتدال، حاکمیت معنویت و تقواست که خودِ معنویت و تقوا، یعنى آغوش بازى براى همهى عواطف انسانى، همهى احساسات صحیح بشرى، همزیستى و آسایش معنوى انسانها و آرامش دلها.»8
رهبر معظم انقلاب اسلامی با تأکید بر حرکت در مسیر عدالت و اعتدال، افراط و تفریط، تندروی و کندروی، چپروی و راستروی را رد کرده و بر روی خط میانه، به عنوان یک شاخص در موضوعات مختلف تأکید میورزند. ایشان، اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط را در عرصههای گوناگون اجتماعی بیان نمودهاند و به ویژه در تخاطب با دانشجویان و جوانان، آنان را از افراط و تفریط در مواضع و اقدامات تحذیر نمودهاند. به عنوان نمونه، به مواردی از این رویکردها و جهتگیریها از منظر معظمله اشاره میشود:
حفظ اعتدال و میانهروی در بحث فعالیت اجتماعی زنان (نه منع حضور اجتماعی زن و نه بیبندوباری زن در محیط اجتماعی)، حفظ اعتدال و نگاه جامع در تصمیمگیریهای کلان در حوزهی مدیریت کشور، اعتدال در نقدها و انتقادها (نه تقدس دادن به مسئولین و نه تخریب و بیانصافی)، قضاوتی متعادل و به دور از بدبینی یا خوشبینی مفرط در مورد هویت و مشکلات جوانان، اعتدال در معیشت و اقتصاد (نه اسراف و نه بخل) مصادیقی از مفهوم مهم اعتدال است که در بیانات مقام معظم رهبری به کار رفته است.
همچنین رهبر معظم انقلاب در بزنگاههای حساس نظام، به تبیین شاخص و معیار برای اعتدال و عدلورزی در کشور پرداختهاند. از نگاه ایشان، قانون معیار اصلی برای سنجش حرکتها و جهتگیریها بر مسیر اعتدال است. در بسیاری از بیانات حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) و مقام معظم رهبری، این مفهوم برداشت میشود که اعتدالگرایی به معنی حرکت بر مبنای مرّ قانون و پرهیز از افراط و تفریط است و چه افراطیها و چه کسانی که دچار تفریط میشوند، عمدتاً هر دو از مسیر قانون خارج شده و بر خلاف قانون حرکت میکنند. در بیان رهبر انقلاب، اعتدالگرایی حرکتی پسندیده و ممدوح است. مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعهی 29 خرداد 88 و در پی بروز فتنه فرمودند: «افراط وقتی در جامعه به وجود آمد، هر حرکت افراطی به افراطیگری دیگران دامن میزند. اگر نخبگان سیاسی بخواهند قانون را زیر پا بگذارند یا برای اصلاح ابرو، چشم را کور کنند، چه بخواهند، چه نخواهند، مسئول خونها و خشونتها و هرجومرج، آنهایند.»9
دقیقاً بر مبنای همین شاخص است که رهبر انقلاب، برخی نیروهای انقلاب را نیز از اقدامات خودسرانه و فراقانونی در برخورد با فتنهگران تحذیر و تنها قانون را معیار حرکت و اقدام معرفی نمودند.
رهبر معظم انقلاب به عنوان بهترین راهنمای عمل سیاسی در جامعه، معنای اعتدال و سنجش آن با واژههای مرتبط را نیز در بیانات خویش تبیین نمودهاند. نسبتسنجی اعتدال با «عقلانیت محافظهکار» از سویی و نسبتسنجی اعتدال با «انقلابیگری» به عنوان دو مفهوم مرتبط و دارای همپوشانی معنایی با اعتدال از این جملهاند.
گاه به اشتباه واژهی اعتدالگرایی در برابر واژهی انقلابیگری قرار میگیرد که با نگاهی به سخنان رهبری مشخص میشود اعتدال به معنایعدول از اصول نیست و در حقیقت انقلابیگری و اعتدالگرایی بر هم منطبقاند و این دو از هم تفکیکپذیر نیستند. ایشان در این خصوص فرمودهاند: «بعضیها به نام عقلانیت با نام اعتدال با نام پرهیز از جنجال و دردسر بینالمللی، میخواهند از مبانی انقلاب و اصول انقلاب کم بگذارند. این نمیشود، این نشانهی بیصبری و نشانهی خسته شدن است. گاهی این خسته شدن را (که خودشان خسته شدهاند) به مردم نسبت میدهند. مردم خسته نشدهاند، نه خیر، مردم آن وقتی که احساس کنند مسئولین کشور با سربلندی مسلمانی و عبودیت خودشان را اعلام میکنند، خوشوقت میشوند، خوشحال میشوند، این مردم مسلماناند.»10
از سویی، در نظام اندیشگی رهبر انقلاب، اعتدالگرایی، محاسبهی محافظهکارانه (Conservative Ratoinalism) و وادادگی در برابر فشارها و زورگوییها وجود ندارد: «تا مىگوییم محاسبه و عقلانیت، عدهاى مىگویند مواظب باشید دست از پا خطا نکنید، عقل را رعایت کنید؛ نبادا یک حرفِ آنچنانى بزنید که در دنیا آنطورى بشود؛ نبادا یک کارِ آنچنانى بکنید که دنیا صفآرایى کند. اینها عقلانیتِ محافظهکارانه است؛ من به این اصلاً اعتقاد ندارم. بنابراین اگر بخواهید عدالت را به درستى اجرا کنید، احتیاج دارید به محاسبهى عقلانى و به کار گرفتن خرد و علم در بخشهاى مختلف.»11
بر این اساس، سلطهجویی و سلطهپذیری هر دو مسیر افراط و تفریطی هستند که راه میانه و اعتدال بین آنها، داشتن روحیهی انقلابی برای ایستادن در برابر استعمار و استبداد و در عین حال رعایت عدالت در منصب قدرت است. لذا مشی سیاسی حضرت امام (رحمت الله علیه) و رهبر انقلاب را باید بهترین روش اعتدال و اعتدالگرایی دانست.
به طور کلی، در اندیشهی سیاسی رهبر انقلاب، عدل و اعتدال، به همراه دو رکن «عقلانیت» (نقطهی مقابل تصلب و افراط) و «ارزشگرایی و معنویت» (نقطهی مقابل وادادگی و تفریط)، به عنوان دو دال اصلی و غیرقابل انفکاک گفتمان عدالت و اعتدال بیان شده است.
ایشان بر این باورند که هر رویکرد فکری و عملی اگر سه رکن عقلانیت، اعتدال و ارزشگرایی را توأمان به همراه داشته باشد، حاصلی که به بار خواهد آمد کارآمدی است. معظمله میفرمایند: «اگر عدالت از عقلانیت و معنویت جدا باشد، دیگر عدالتی که شما دنبالش هستید نخواهد بود. اصلاً عدالت نخواهد بود. عقلانیت به خاطر این است که اگر عقل و خرد در تشخیص مصادیق عدالت به کار گرفته نشود، انسان به گمراهی و اشتباه دچار میشود. خیال میکند چیزهایی عدالت است، در حالی که نیست. بنابراین عقلانیت یکی از شرایط لازم رسیدن به عدالت است.»12(*)
نظرات شما عزیزان:
sayyad111
ساعت20:54---27 مرداد 1393
با تشکر از انتشار این مطلب پر محتوا